دهقان پیر! عشق چیست ؟
عشق
؟ رود باریست که آغازش را
؟ رود باریست که آغازش را
ابر
های بلند میدانند
های بلند میدانند
و انجامش را
شاخساران بلند
شاخساران بلند
در
میان مزرعه ام برگ می بردارد
میان مزرعه ام برگ می بردارد
بته
کن ! عشق چیست ؟
کن ! عشق چیست ؟
عشق
؟ یک دهکده است
؟ یک دهکده است
کز
سر کوی بلند میتوانش به تماشا بنشست
سر کوی بلند میتوانش به تماشا بنشست
و از
آنجا به هوای یک کس سرود آغازید
آنجا به هوای یک کس سرود آغازید
آسیابان ! عشق چیست ؟
عشق
؟ یک پلیست از کمان رستم
؟ یک پلیست از کمان رستم
بر
فراز رودی
فراز رودی
که همه روزه از آن
جانب رود
جانب رود
دختری می آید و میرقصد و سر چرخی
را
را
از سرم ام
میکاهد
میکاهد
مسافر ! عشق چیست ؟
عشق؟
یک سوار است آشنا با منزل
یک سوار است آشنا با منزل
وقتی
پرسان بکنیش که چه حد فاصله مانده است ؟
پرسان بکنیش که چه حد فاصله مانده است ؟
خنده
اش میگیرد
اش میگیرد
خوشه
چین ! عشق چیست ؟
چین ! عشق چیست ؟
عشق
، فصلیست که از مزرعه ها میگذرد
، فصلیست که از مزرعه ها میگذرد
دانه
های خوش گندم را به کبوتر هایدشتی
تعارف میکند
های خوش گندم را به کبوتر هایدشتی
تعارف میکند
و
کوچک ترین خوشه را به من مینهد
کوچک ترین خوشه را به من مینهد
معدن
چی ! عشق چیست ؟
چی ! عشق چیست ؟
عشق
یک وسوسه است
یک وسوسه است
در
فرو رفتن تا عمق کوهی
فرو رفتن تا عمق کوهی
وچراغی را آن جا افروختن است
دختر
! عشق چیست ؟
! عشق چیست ؟
عشق
، آرامش و خاموشی چشم مردیست
، آرامش و خاموشی چشم مردیست
وقتی
از دوست داشتن میلرزد
از دوست داشتن میلرزد
و
سرا پا سخن است وقتی از گرمی دیدار
سرا پا سخن است وقتی از گرمی دیدار
بیهوده سخن میگوید
نه
!!!
!!!
عشق
، خشمیست به هنگامی که مردی می آشوبد
، خشمیست به هنگامی که مردی می آشوبد
نه !
نه !!!
نه !!!
عشق
، احساس لطیفیست به چشمانی شوخ
، احساس لطیفیست به چشمانی شوخ
نه
!عشق احمقی های بلند ایمانیست
!عشق احمقی های بلند ایمانیست
نه !
عشق چیز دگر است
عشق چیز دگر است
به
دلم میگذرد به زبانم نه مگر
دلم میگذرد به زبانم نه مگر
قراول !عشق چیست ؟
عشق
، بازار سر افرازانیست از جسارت ، از خشم
، بازار سر افرازانیست از جسارت ، از خشم
علم سبز، بر افراخته
ایست
ایست
بر فراز گوری از
شهیدی ، گمنام
شهیدی ، گمنام
و هم
عشق چیزی از جنس گل سوری
عشق چیزی از جنس گل سوری
و
باغ ناجوست ، چیزی از زمزمه ء تلخ
اسیرزنگیست
باغ ناجوست ، چیزی از زمزمه ء تلخ
اسیرزنگیست
چیزی
از آزادیست
از آزادیست
نقاش
! عشق چیست ؟
! عشق چیست ؟
عشق
یک پیکر موزون سراپا رنگست
یک پیکر موزون سراپا رنگست
رنگ
سبز ، رنگ آبی و کبود
سبز ، رنگ آبی و کبود
رنگ
نیلوفری و نارنجی
نیلوفری و نارنجی
خوابیست که به هیچ عبارت در نمی
آید
آید
و
دیوانه نمودست مرا
دیوانه نمودست مرا
گیتار نواز ، گیتار نواز ! عشق چیست
؟
؟
آه ،
بهتر آنست که پرسان نکنی !
بهتر آنست که پرسان نکنی !
آه
از این دختر شوخ ، آه از این نغمه ی کوتاه و بنفش
از این دختر شوخ ، آه از این نغمه ی کوتاه و بنفش
تار
تارم کرده است
تارم کرده است
عشق
؟ بلبلیست ، بر سر هر سنگی ، هر شاخی که نشست
؟ بلبلیست ، بر سر هر سنگی ، هر شاخی که نشست
چیز
نو میخواند ، پر و پا تار و ترنگست
نو میخواند ، پر و پا تار و ترنگست
همه
میلودیست
میلودیست
دست آموز نمیگردد
و پیرم کرده است
و پیرم کرده است
شرابی ! عشق چیست ؟
عشق
؟ باش جامی بزنم !
؟ باش جامی بزنم !
عشق
؟ صبر کن !
؟ صبر کن !
مچم…….
دیوانه ! عشق چیست ؟
عشق
؟ یک مهتاب است
؟ یک مهتاب است
شبانه خوشه ، خوشه میشه
او
به مه میخنده مه به او میخندم
به مه میخنده مه به او میخندم
هوش
کن !!! رسوا نکنی !
کن !!! رسوا نکنی !
شاعر
! عشق چیست ؟
! عشق چیست ؟
قراول چیزی نگفت ؟
گفت
!
!
گیتار نواز چیزی نگفت ؟
گفت
!
!
بس
است دیگر !
است دیگر !
قهار عاصی
Advertisements
No comments:
Post a Comment