2020/05/19

برخیز


برخیز و کمر بند و دشوار مبین
راه طلبی بگیر و دردی بگزین
خود را به لبان تشنه باز رسان
ای قطره به انتظار دریا منشین
#قهار_عاصی

اين ملت من است که دستان خويش را
بر گرد آفتاب کمربند کرده‌است‌
اين مشتهای اوست که می‌کوبد از يقين‌
دروازه‌های بسته ترديد قرن را
ايمان بياوريد!
تنهاترين پيامبر
اينک‌
ملتم‌
با آيه‌های خشم خدا قد کشيده‌است‌
اين ملت من است که تکرار می‌شود
با نام انسان‌
با واژه عشق‌
اين اوست‌، اوست‌، اوست‌
که شيپورهاش را
شيپورهای فتح پيام‌آشناش را
آورده در صدا
بيدار می‌کند
هشدار می‌دهد
#قهار_عاصی

2020/03/10

تو بارانی و من لب تشنه رودم
تو غوغایِ تمامی، من سرودم
تو طرحی پای تا سر از بهاران
من اما برگی از شاخ کبودم

دل عشق گزید، نقشِ عصیان زدمش
دریا طلبید سر به طوفان زدمش
هر شاخه گلی که در نگاهم بشکفت
بویی ز تو داشت در گریبان زدمش

آمیخته با بوی تو اش می کردم
آموخته‌ٔ خویِ تو اش می کردم
گر زندگی ام برگِ گلِ سرخی بود
آویزه‌ٔ گیسوی تو اش می کردم