2015/06/24


درد


درد من خاموشيست
درد من تنهاييست
درد من ويران‌شدن دهكده‌ي خوب منست
درد آواره‌گيي بته كن است
از سر گريه اگر نامش را
از سر ناله اگر نامش را
با ز گيري
غم و سو داي دل تنگ منست
همه آواز منست
همه آهنگ منست
گريه‌ام از سر سردابه‌ي ده مي‌آيد
ناله‌ام بوي شهادت مي‌دهد
بوي كا فور وفا
بوي تنهايي و عشق
با من از حلقه‌ي ميخانه مگو
با من از گرميي پيما نه مگو
آه! ويران‌ شدن پيتوجاي
آه! ترمرگيي سنگردي خوان
آه! شهنامه خواني
آه! سرچشمه‌ي خشكيده‌ي اطرافگران
آه! آن همسفران!
_________________
كابل ـــ 27 جدي_1364
دیوان اشعار عـــــاصی

No comments: